loading...

آئین مستان

روضه شهادت حضرت عباس,روضه شب تاسوعا,روضه شب نهم محرم,متن روضه روز تاسوعا,روضه روز تاسوعا,متن مداحی شب تاسوعا,متن مداحی روز تاسوعا,متن مداحی شب نهم محرم,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 888 زمان : نظرات (0)

شهادت حضرت عباس

 

وقتی گدایی را پناهی نیست دیگر

جزکوچه چشم تو راهی نیست دیگر

جزتو به حاجتها الهی نیست دیگر

این جذبه ها خواهی نخواهی نیست دیگر

تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور          

مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی

ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی

بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی

دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی

تا که بریزی زیر پای شاه بی سر        

جنگاوریت را زبابا میشناسی

ام البنین را عبد زهرا میشناسی

وقتی برادر را تو آقا میشناسی

ازهر کسی بهتر خودت را میشناسی

باب الحوائج میشوی تا روز محشر

امد سکینه از عمویش خواهشی داشت

اشکش شبیه دست گرمش لرزشی داشت

بی بی حضرت سكینه اومد به علی اصغر سری زد، دید از بس كه پنجه كشیده به سینه مادر،  زیر ناخوناش خون جمع شده، محاله سكینه برای  خاطرخودش عموش رو خجالت بده، لذا یكی از اولیاءالله می فرمایند:اگه می خوای از حضرت اباالفضل علیه السلام حاجت بگیری به یك چیز قسم بدی رد نمیكنه،  ایشان می فرمایند:آقا رو قسم بدهید به شرمندگی كه از حضرت سكینه داشت.تا حضرت سكینه  داداشش علی اصغر رو به این حالت دید،  گفت:الان می روم به عموم میگم برای علی اصغر آب بیاره، یه وقت  عباس دید بی بی سكینه یه مشك خشكیده رو به دست گرفته، عمو می روی برای این بچه آب بیاری.

امد سکینه از عمویش خواهشی داشت

اشکش شبیه دست گرمش لرزشی داشت

ای مرد طوفانی نگاهت بارشی داشت

کم کم که موج سینه ات آرامشی داشت

درفکر دریا رفتی و لبهای اصغر

گفتی به آقایت که خون است آخر کار

لیلای من فصل جنون است آخر کار

انا الیه راجعون است اخر کار

حالا که میدانم که چون است آخر کار

اول به دستم تیغ میدادی برادر

از تشنگی گرچه نگاهت تیره میشد

اما همین که سمت لشکر خیره میشد

با تار و مار تیر مژگان چیره میشد

این منتزلت باید برایت سیره میشد

تا که کسی چشمش نیفتد سوی خواهر

***

ای همه لشکر من یا عباس

نور چشم تر من یا عباس

ای تکیه گاه اهل حرم

ای پشت و پناه خواهرم

آه مشک خالی شده راه نجات

آه میروی تو سوی نهر فرات

یا ابالفضل

عمو وای واعطشا

***

شق القمر شد که سرت برشانه افتاد

انگار از فرق اناری دانه افتاد

انار رو شكستی؟ دیدی چه جوری یهو میریزه بیرون؟

میگه تو بازار كوفه اومدم، دیدم یه مرد بدقیافه ای و بدریختی تو بازار كوفه گدایی میكنه، روش حساس شدم، گفتم:چه بلایی سرت اومده، چه كار كردی به این عذاب گرفتار شدی، گفت: میدونی من از كسانی بودم كه دور عباس بن علی رو گرفتم، ان شاءالله بری كربلا مقام امام زمان(عج)، همون جایی است كه عباس از شریعه بالا اومده، تا اومد بیاد بالا یكی صدا زد اگه این آب به خیمه برسه، حكم سقایی برداشته می شود دفعه ی بعد عباس برای جنگ می آید، گفتند:چه كنیم حریف این یل نمی شویم، گفت:بگو تیراندازها صف بكشند، چهار هزار تیرانداز، یه نقطه ی علقمه رو تیر باران كردند، پشت نخل ها پنهان شدند، اول دست راست رو جدا كردند، زود مشك رو به دست چپ داد، دست چپ رو هم جدا كردند، مشك رو به دندان گرفت،  خودش را رو مشك انداخته، بدن تیرباران شد، روایت مقتل این جوریه، عباس كالقنفذ شده بود، یعنی مثل خارپشت بدنش پُر تیر شده بود، نانجیبی تیری به مشك زد، حرمله تیری به چشم راست آقا زد، سرش رو تكان داد، تیر جدا نشد، ما بین اسب و زانو،  تیر رو گذاشت در بیاره، كلاه خود افتاد، یازهرا، یه وقت اسب و هی كرد، داره دنبال راهی میگرده از توی لشكر بیرون بیاد،  یه نانجیبی اومد جلو، صدا زد كو دستات اباالفضل،  با اشاره آقا فرمود: دیر آمدی. نانجیب گفت:عباس اگه تو دست نداری من دارم، وای.. عمود رو بالا آورد چنان بر فرق مبارك زد، اون ناجیب بازار كوفه میگه:تا عمود رو زد،  دیدیم سر شكافته شد، یا حسین.......

دانلود روضه شهادت حضرت عباس (ع) 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 41
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 623
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 3,688
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 3,688
  • بازدید ماه : 3,688
  • بازدید سال : 1,318,721
  • بازدید کلی : 19,824,549